دختر آینه

چند روز پیش به سراغت آمدم یادت هست ؟ میدانم که فراموش کرده ایی و من همیشه جورکش تو و فراموشیهایت . تمام کوچه پس کوچه های محله تان را گشتم اما انگار خیلی وقت بود اسباب کشی کرده ایی .  اهل محله تان  چه غریبانه نگاهم میکردنند بی هیچ کلامی و من غریب با همه دلتنگیم فریادت میزدم  گفته بودی برای همیشه میمانی . دیدی این بار هم دروغ گفتی و من ساده دوباره باورت کردم . من احمقم و همین حماقت چشمهای قهوه ایی روشنت را همه دنیایم ساخته. هنوز هم باور نکرده ام رفته ایی . هنوز باور نکرده ام که خودم با همین دستهایم برایت نرگس آوردم و با اشک چشمم خانه ات را آب و جارو کردم .

برایت فاتحه میخوانم و شمعی بدرقه راهت میکنم همین پنج شنبه دوباره به سراغت می آیم  منتظرم باش .

فصل نرگسها نزدیک است



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 21 شهريور 1390برچسب:,ساعت 10:17 توسط سارای| |


Power By: LoxBlog.Com